خرتوخر

قاطی- دانلود اهنگ .کلیپ جک و پ ن پ رمز بازی

خرتوخر

قاطی- دانلود اهنگ .کلیپ جک و پ ن پ رمز بازی

.::نقش تجهیز پس انداز مردم در رشد توسعه اقتصادی::.

معنی تمرکز سرمایه

تقریبا اکثراقتصاددانان،بی توجه به مکتب و دیدگاه فکری خود،برتمرکز و تشکیل سرمایه به مثابه مهمترین عامل تعیین کننده رشد و توسعه اقتصادی تاکید زیادی داشته اند.

به اعتقاد نورکس معنی و مفهوم تمرکز سرمایه این است که یک جامعه تمام ظرفیت های مولد جاری خود را صرف تامین نیازهای مصرفی خود نمیکند ؛بلکه بخشی از منابع مالی خود را صرف تولید کالای سرمایه ای مانند ماشین آلات ،تجهیزات،و غیره می کند.تمام اشکال سرمایه واقعی می تواند در بلند مدت و میان مدت ،ظرفیت های مولد و بازدهی اقتصادی را افزایش دهد ماهیت یا جوهر جریان تمرکز سرمایه عبارت از تخصیص بخشی از منابع جاری سرمایه جامعه به بخشهای دیگر به منظور افزایش ذخایر سرمایه به صورت کالای سرمایه ای،تا بتوان در آینده امکان بسط و توسعه بخشهای تولید کالاهای مصرفی را ایجاد کرد چنانکه ملاحظه میشود تعریف نورکس از جریان تمرکز سرمایه به روند تمرکز سرمایه مادی منحصر استو درنتیجه،از تعریف جریان تمرکز سرمایه انسانی غافل شده است . به عقیده سینگر جریان تمرکز سرمایه هم شامل کالاهای قابل لمس مانند واحدهای صنعتی ،ابزار تولید و ماشین آلات می شود و هم شامل کالاهای (خدمات)غیر قابل لمس (نامحسوس) مانند استاندارد بالاتر آموزش و پرورش ،بهداشت،سطح علمی و تحقیقاتی می گردد.تعریف کوزنتس از جریان تمرکز سرمایه نیز کم و بیش مشابه تعریف سینگر است:کوزنتس معتقد است که تمرکز سرمایه از منابع داخلی نه تنها شامل احداث ساختمان ،تجهیزات و نوآوری جدید در داخل اقتصاد است،بلکه دیگر هزینه ها ،را بجز آن دسته از هزینه هایی که برای تداوم تولید در سطح ملی لازم هستند،نیز در بر میگیرد.تمرکز سرمایه از منابع داخلی در واقع شامل مخارج سرمایه گذاری در بخشهای آموزش و پرورش ،ایجاد تجهیزاتو وسائل لازم به منظور دستیابی به استانداردهای بالاتر بهداشت و افزایش بازدهی افراد در جامعه و تمام هزینه های است که جامعه متقبل می شود تا توان وظرفیت روانی جمعیت شاغل را افزایش دهد بنابراین،اصلاح تمرکز سرمایه شامل سرمایه های انسانی و مادی مییشود      بقیه در ادامه مطلب

معنی تمرکز سرمایه

تقریبا اکثراقتصاددانان،بی توجه به مکتب و دیدگاه فکری خود،برتمرکز و تشکیل سرمایه به مثابه مهمترین عامل تعیین کننده رشد و توسعه اقتصادی تاکید زیادی داشته اند.

به اعتقاد نورکس معنی و مفهوم تمرکز سرمایه این است که یک جامعه تمام ظرفیت های مولد جاری خود را صرف تامین نیازهای مصرفی خود نمیکند ؛بلکه بخشی از منابع مالی خود را صرف تولید کالای سرمایه ای مانند ماشین آلات ،تجهیزات،و غیره می کند.تمام اشکال سرمایه واقعی می تواند در بلند مدت و میان مدت ،ظرفیت های مولد و بازدهی اقتصادی را افزایش دهد ماهیت یا جوهر جریان تمرکز سرمایه عبارت از تخصیص بخشی از منابع جاری سرمایه جامعه به بخشهای دیگر به منظور افزایش ذخایر سرمایه به صورت کالای سرمایه ای،تا بتوان در آینده امکان بسط و توسعه بخشهای تولید کالاهای مصرفی را ایجاد کرد چنانکه ملاحظه میشود تعریف نورکس از جریان تمرکز سرمایه به روند تمرکز سرمایه مادی منحصر استو درنتیجه،از تعریف جریان تمرکز سرمایه انسانی غافل شده است . به عقیده سینگر جریان تمرکز سرمایه هم شامل کالاهای قابل لمس مانند واحدهای صنعتی ،ابزار تولید و ماشین آلات می شود و هم شامل کالاهای (خدمات)غیر قابل لمس (نامحسوس) مانند استاندارد بالاتر آموزش و پرورش ،بهداشت،سطح علمی و تحقیقاتی می گردد.تعریف کوزنتس از جریان تمرکز سرمایه نیز کم و بیش مشابه تعریف سینگر است:کوزنتس معتقد است که تمرکز سرمایه از منابع داخلی نه تنها شامل احداث ساختمان ،تجهیزات و نوآوری جدید در داخل اقتصاد است،بلکه دیگر هزینه ها ،را بجز آن دسته از هزینه هایی که برای تداوم تولید در سطح ملی لازم هستند،نیز در بر میگیرد.تمرکز سرمایه از منابع داخلی در واقع شامل مخارج سرمایه گذاری در بخشهای آموزش و پرورش ،ایجاد تجهیزاتو وسائل لازم به منظور دستیابی به استانداردهای بالاتر بهداشت و افزایش بازدهی افراد در جامعه و تمام هزینه های است که جامعه متقبل می شود تا توان وظرفیت روانی جمعیت شاغل را افزایش دهد بنابراین،اصلاح تمرکز سرمایه شامل سرمایه های انسانی و مادی مییشود.

اهمیت تمرکز سرمایه:

تمرکز سرمایه عاملی مهم و بنیادی در توسعه اقتصادی است.دوره های باطل فقر در کشور های در حال توسعه را تنها از طریق تمرکز سرمایه و جمع آوری وجوه زیاغد سرمایه می توان شکست.وبه این دلیل نازل بودن سطح درآمد های قابل تصرف در این کشورها،تقاضا،تولید و سرمایه گذاری سبب کمیابی تولید سرمایه ای می شود که این کمبود را می توان ازطریق تمرکز سرمایه،آن هم به مقدار کافی از بین برد.با گسترش سرمایه گذاری در بخش تولید کالاهای سرمایه ای میتوان عرضه ماشین آلات،ابزارهای تولید و تجهیزات صنعتی را افزایش و مقیاس تولید را گسترش داد.سرمایه گذاری در پروژه ها بالاسری اجتماعیو اقتصادی باید گسترش شود.تمرکز قابل توجه سرمایه،استفاده مطلوبتر و کاملتر از منابع موجود در اقتصاد را امکان پذیر میسازد.تمرکز سرمایه سبب افزایش تولید ملی،درآمدو اشتغال میشود،مشکلات مربوط به تورم،بیکاری و کسری در ترازپرداختهای خارجی را حل می کند و اقتصاد را از بار سنگین بدهیههای خارجی رها می سازد ما در سطور زیر،به تفصیل،اهمیت تمرکز سرمایه را تشریح خواهیم کرد.

هدف اصلی از توسعه اقتصادی تولید کالای سرمایه ای به مقدار و مقیاس کافی برای افزایش تولید کشاورزی گسترش فعالیت های استخراج معادن و توسعه صنایع است.برای احداث راه آهن،بیمارستان و سایر موسسات آموزشی و غیره نیز نیاز به سرمایه است.بطور کلی میتوان گفت که جوهر توسعه اقتصادی در سرمایه گذاری در پروژه های بالاسری اجتماعی و اقتصادی نهفته است.بنابراین برای دستیابی به هریک از اهداف فوق الذکر نیاز به سرمایه در کشور است و تمرکز سرمایه هنگامی امکان پذیر خواهد بودکه بخش کوچکی از درآمد های جاری یا تولید فعلی جامعه به مصرف فردی و عمومی اختصاص یابد و ما بقیه منظور سرمایه گذاری در این پروژه ها پس انداز شود.

مشکل اصلی تئوری توسعه اقتصادی،افزایش پس انداز داخلی و سرمایه گذاری به میزان4 تا 5 یا 10 تا 12 درصد درآمد ملی است.

سرمایه گذاری در تولید کالاهای سرمایه ای نه تنها سبب افزایش تولید این کالاها میشود؛بلکه امکانات و فرصتهای اشتغال نیز افزایش می دهد. تمرکز سرمایه باعث گسترش موسسات علمی و تحقیقاتی و در نهایت موجب توسعه پیشرفت های فنی می شود که صرفه جوئیهای اقتصادی در ابعاد گسترده و گسترش تخصیص و مهارت ها در تولید را امکان پذیر خواهد ساخت. این عامل نه تنها سبب گسترش ماشین آلات،ابزارهای تولید و تجهیزات برای نیروی کار در حال رشد میشود،بلکه تعضیف عوامل مخرب غیراقتصادی بازدارنده توسعه اقتصادی را نیز به دنبال دارد.تمرکز سرمایه،ابعاد بازار را گسترش خواهد داد و عوامل مخرب در تکامل بازار را از طریق ایجاد امکانات عدیده در ایجاد سرمایه ای بالاسری اجتمائی و اقتصادی تعضیف می کند و دورهای فقر را چه از طرف عرضه و چه از طرف تقاضا از بین میبرد.علاوه براین تمرکز سرمایه حتی در حالتهای افزایش جمعیت و نیروی کار نیز امکان توسعه اقتصادی را فراهم می سازد. در کشورهای پرجمعیت و در حال توسعه ،افزایش تولید سرانه با افزایش نسبت سرمایه به نیروی کار امکان پذیرمی شود.اما کشورهای که هدفشانافزایش نسبت سرمایه به نیروی کار است با دو مشکل اساسی روبرو هستند:اولا،نسبت نیروی کار همراه با افزایش جمعیت کاهش خواهد یافت،بنابراین،این کشورها برای مقابلهبا مشکل فوق به سرمایه گذاریهای خالص در ابعاد وسیع نیاز دارد. ثانیا، وقتی که رشد جمعیت بسیار سریع باشد، به علت اختصاص یافتن بخش بیشتری از درآمدهای واقعی به مصرف،از حجم پس اندازها کاسته خواهد شد. و کاهش حجم پس اندازها به معنی کاهش منابع و وجوه سرمایه است . در این شرایط ، دو راحل وجود دارد،اول اینکه رشد جمعیت را می توان از طریق سیاستهای تنظیم خانواده و جلوگیری از زاد وولد ، کنترل کرد . دوم اینکه از راههای مختلف می توان حجم سرمایه را در جامعه افزایش داد تا تمرکز سرمایه با نرخی سریعتر و بیشتر از رشد جمعیت افزایش یابد.

کشورهای توسعه نیافته غالبا با مشکل کسری در تراز پرداختهای خود روبرو هستند،زیرا اکثر این کشورها صادر کننده مواد اولیه،محصولات کشاورزی و وارد کننده انواع و اقلام محصولات ساخته شده و نیمه ساخته شده و کالاهای سرمایه ای هستند.

 تمرکز سرمایه از منابع داخلی یکی از راه حلهای پراهمیت برای غلبه براین مشکل است که بر ترازپرداختیهای این کشورها تاثیر مثبت و بیشتری خواهد داشت .

 به کمک تمرکز سرمایه از منابع داخلی و هدایت وجوه سرمایه در پروژه های صنعتی از طریق افزایش تولید داخلی و جایگزین کردن این محصولات به جای واردات محصولات ساخته شده و نیمه ساخته شده را کاهش داد وحتی در مراحل نهایی با اتخاذ سیاست های بهتر جانشین کردن تولید داخلی به جای واردات می توان حتی مانند کشورهای برزیل ،مکزیک و غیره در تولید کالای سرمایه ای به خود کفایی اقتصادی رسیدو از کسری تراز پرداختیها کاست . از طرف دیگر، با افزایش تولید انواع گوناگون کالاهای مصرفی و سرمایه ای می توان ترکیب کالای صادراتی را نیز تغییر داد،به نحوی که بتوان صادرات محصولات ساخته و نیمه ساخته شده را جایگزین صادرات مواد اولیه و محصولات کشاورزی کرد . نمونه بارز سیاست های موفق جای گزینی صادرات ،کشورهای هندوستان و برزیل و مکزیک هستند. بنابرین ،تمرکز سرمایه از منابع داخلی می تواند سبب حل مشکل کسری در ترازپرداختها شود.

از طرف دیگر ،تمرکز سرمایه از منابع داخلی نیاز به کمک های مالی خارجی را نیز خواهد کاست . در حقیقت،تمرکز سرمایه از منابع داخلی می تواند موجب خودکفایی در تولید کالاهی مصرفی و سرمایه ای شودو از فشار وامها و کمک های خارجی بکاهد. زمانی که کشوری برای مدت زمانی طولانی از منابع خارجی استفاده می کند با تجمع و افزایش بدهی ها ی خارجی ،وامهی کمر شکن و سنگینی را برای نسل های آینده به ارث خواهد گذاشت. با هر وام یا اعتبار خارجی میزان اصل و فرع آن بطور روز افزون افزایش می یابد و باز پرداخت آن مشکلتر خواهد شد. تنها را چاره ،گردن نهادن به شروط مطرح شده در استرداد بدهیها،یعنی از کف رفتن اسقلال اقتصادی کشور است. اگر هدف بازپرداخت این بدهی ها باشد تنها وسیله تامین مالی این قروض ،مالیات های مستقیم و غیر مستقیم و تورم قیمتهاست.

 

 افزایش مالیاتها به معنی کاهش قدرت خرید مصرف کننده و انتقال آن به شکل بازپرداخت بدهیها به طلبکاران خارجی است . بنابراین تمرکز سرمایه از منابع داخلی سبب محدودشدن ابعاد قروض خارجی ،کاهش بار سنگین بدهیهای خارجی و نهایتا اسقلال اقتصادی از طریق خودکفایی در تولید محصولات مورد تقاضا در داخل کشور را به همراه دارئد.

مشکلات و فشارهای تورمی در کشورهای در حال توسعه غالبا در نتیجه شکاف بین عرضه و تقاضا پیش می آید که آنها را می توان از رهگذر تمرکز سرمایه از منابع داخلی بر طرف کرد. تولید محصولات کشاورزی و محصولات صنعتی مصرفی سرمایه ای همراه با افزایش سرمایه گذاریهادر پروژه های صنعتی ،رو به فزونی خواهد رفت در نتیجه،همگام با افزایش عرضه (حتی در صورت افزایش تقاضا به علت افزایش اشتغال و درآمدها) می توان از فشارهای تورمی جلوگیری کرد .از طرف دیگر ،هنگامی که درآمد های فردی در نتیجه تمرکز سرمایه افزایش یابد،تقاضا برای مصولات ساخته شده فزونی خواهد یافت . در کوتاه مدت ، ممکن است به دلیل به مرحله تولید نرسیدن پروژه های سرمایه گذاری تقاضا بیشتر از عرضه شود وبر فشارهای تورمی بیافزاید. اما در بلند مدت ،همرا با یکنواخت و دایمی تمرکز سرمایه و افزایش عرضه کالاو اعمال سیاست های پولی و مالی مناسب می توان از فشارهای تورمی کاست.

نهایتا افزایش تمرکز سرمایه سبب افزایش سطح درآمدملی خواهد شد. تمرکز سرمایه و رشد درآمدملی رابطه ای متقابل با یکدیگر دارند به طوری که افزایش رشد تولیدملی در گروه رشد تمرکز سرمایه و افزایش انباشت سرمایه در گروه رشد تولید ملی است در نتیجه تمرکز سرمایه راه حل اساسی در رفع مشکلات پیچیده اقتصادی توسعه نیافته است و می تواند به مثابه عامل اصلی در روند توسعه اقتصادی نقش داشته باشد.

دلایل پایین بودن نرخ تمرکز سرمایه در کشورهای توسعه نیافته:

نرخ تمرکز سرمایه در کشورهای درحال توسعه اصولا ناچیز است .دلیل این امر فقدان آن دسته از عواملی است که تمرکز سرمایه را موجب می شود .در حقیقت،تمرکز سرمایه به پس انداز و بسیج همه جانبه و بنیادی وجوه پس اندازها و سرمایه گذاری این پس اندازها بستگی دارد. هر گونه عدم موفقیت در هر کدام از این سه مرحله در جریان تمرکز سرمایه موجب کاهش نرخ تمرکز سرمایه در این کشورها می شود.نرخ تمرکز سرمایه در کشورهای در حال توسعه به طور متوسط برابر5 درصد درآمد ملی است؛در حالی که همین رقم در کشور آمریکا 15درصد،در آلمان غربی و استرالیا در حدود 25 درصد درآمد ملی را تشکیل می دهد.مهمترین دلیل نازل بودن نرخ تمرکز سرمایه در کشور های در حال توسعه را میتوان به شرح زیر طبقه بندی کرد:

درآمد ناچیز:

برای تمرکز سرمایه نیاز به پس انداز در ابعاد گسترده احساس می شود و پس انداز نیز به ابعاد درآمد سرانه واقعی بستگی دارد. از آنجایی که بخشهای کشاورزی ،صنایع و خدمات در کشورهای در حال توسعه به اندازه کافی توسعه نیافته اند،تولید ملی ناچیز و درآمد ملی نیز بسیار نازل است.رشد سریع جمعیت از یک طرف ونازل بودن درآمد ناخالص ملی از طرف دیگر درآمد سرانه واقعی را بشدت کاهش داده است.به طوری که بر طبق آمار های 1984 سازمان ملل متحد درآمد سرانه در70 درصد کشورهای در حال توسعه کمتراز 290 دلار در سال بوده از طرف دیگر میل نهایی مصرف بسیار زیاد وتقریبا معادل یک است.مردم اغلب این کشورها درآمدهای خودرا صرف تامین تقاضاهای خود برای کالاهای مصرفی می کنند بنابراین پس اندازکردن در شرایط پایین بودن سطح درآمد توده های کثیر مردم این کشورها امکان پذیر نیست. 

به همین دلیل برخی از اقتصاددانان نئوکلاسیک مانند نورکس توزیع ناعادلانه درآمد در مراحل اولیه روند توسعه اقتصادی را به منظور افزایش نرخ تمرکز سرمایه توصیه می کنند.نورکس معتقد است که میل نهایی به پس انداز در میان افراد طبقات مرفه در کشورهای در حال توسعه بسیار زیاد است.در این شرایط توزیع عادلانه تر درآمد به معنی مصرف بیشتر ،کاهش سرمایه گذاری و افزایش تورم خواهد بود؛در حالی که توزیع ناعادلانه درآمد به معنی افزایش سرمایه گذاری و تولید است. البته او توزیع ناعادلانه درآمد را همیشگی نمی داند،بلکه معتقد است زمانی که اقتصاد در مرحله رشد مداوم قرارگیرد می توان توزیع را عادلانه تر کرد تا بتوان از طریق تقویت بنیه مالی طرف تقاضا رشد طرف عرضه را تداوم بخشید. 

منبع   http://modirdolati.mihanblog.com/post/97

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد