پ ن پ

به خانومم میگم صبح تو شرکت وقتی نصف چایی رو خوردم متوجه شدم توش عنکبوت افتاده. خانمم : بقیشو که نخوردی؟ من : پـَـ نـَـ پـَـ بقیشو خوردم گفتم شاید منم اسپایدر من شم
***************************

زنگ زدیم 110 می گم آقا این جا دزد اومده، ما گرفتیمش لطفاً کسی رو بفرستید. می پرسه می خواهید ازش شکایت کنید؟ پـَـ نـَـ پـَـ زنگ زدیم بگیم وسیله همراش نیست شما تا یه جایی برسونیدش، تو خیابون نمونه این موقع شب
***************************

به داداشم میگم دیگه باید بخاریارو روشن کنیم.می گه سرده؟ پـَـ نـَـ پـَـ می خوام بخاری و خراب وصل کنیم..بعد گاز ما رو بگیره..بعد تو تلویزیون بگن قاتل نامرئی جونمونو گرفت..!!
***************************

از دستشویی شرکت اومدم بیرون منشیه یه نگاهی میکنه و با پوزخند میگه دستشویی بودین ؟ پـَـ نـَـ پـَـ آفتابه طفلی مرخصیه رفتم جاش واستادم
***************************
تو کلاس سوار کاری یارو می گه : بیا یه چند تا شلاق لنج بزن به این اسبه تا راه بیفته . او مدم شلاقش بزنم یه جفتک حواله کرده به پام . بعد می گه : اِ اِ اِ ... جفتکت زد ؟؟؟؟ می گم : پـَـ نـَـ پـَـ اومد شلاق و از دستم بگیره که نزنمش من هم دادم بهش اون هم ازم تشکر کرد !!!
***************************
به استاد می گم : می شه دوباره توضیح بدید. می گه : یعنی من انقده بد توضیح دادم. پـَـ نـَـ پـَـ شما خیلی عالی توضیح دادی ما نفهمیم نمی فهمیم
منبع panapa.mihanblog.com